آوای سنت : بسیاری گمان میکنند یگانه عامل مهم در ادارۀ امور خانواده مرد خانه میباشد و نقش زن در این زمینه صفر یا لا اقل بسیار ناچیز و غیر قابل توجه است، چون زن به اصطلاح آنها موجود ضعیفی است که باید پیرو مرد باشد و مرد بر آن فرمان براند.
ریشۀ این گمان در چند امر نهفته است:
تعدادی از انسانها این موقف را به عوامل ذیل نسبت میدهند:
– برخی از آموزههای دینی چنین برداشتی دارند، زیرا قرآن کریم مرد را قائم به امر زن و پدر خانه معرفی داشته و این فضل را هم به انفاق مال که از سوی او صورت میگیرد نسبت داده است. (بما انفقوا من اموالهم) البته که این سخن قرآن کریم هست و قرآن مردان را قائم به امر زنان معرفی نموده اگرچه تفاسیر متعددی در این زمینه از سوی مفسران ارائه شده است.
– برخی ریشۀ این امر را در فرهنگها و اعراف جهان اسلام و کلاً شرق عالم نسبت میدهند که در این فرهنگها نقش مرد نقش سیادی و ریاستی و مدیریت کلی است، و از زن اطاعت و فرمانبرداری.
– تعدادی هم موضوع را به هر دو مورد فوق نسبت میدهند و میگویند دین و عرف چنین جایگاهی به مرد خانه داده و نقش زن را ضعیف و اندک معرفی نموده است.
در کنار اینها گروهی از انسانها برداشتهای دیگری از قضیه دارند، و موضوع را به مسألۀ تنازع بقا و این که در جهان طبیعت هماره زورمند بر ضعیف چیره و غالب بوده بر میگردانند و میگویند چون مردان زور بازوی قویتری نسبت به زنان دارند، پس به حکم طبیعت و قانون زمانه حاکمان بلا منازع خانوادهها هستند.
مشاهدۀ برخی واقعیتهای زندگی ما شرقیها به شکل عموم و مسلمانان به شکل خاص سبب شده تا چنین حدس و گمانهای بروز کند و چنین پندارهایی بر منصۀ ذهن و اندیشۀ برخی از انسانها چیره گردد و آنها را به این قناعت برساند که گویا نقش زنان در امور خانوادهها منفعل و بی تأثیر است.
اما واقعیت امر چیز دیگری است. بر خلاف بسیاری از پندارها نقش زنان در تنظیم و مدیریت امور خانواده و اعضای آن اعم از شوهر و اولاد نه تنها منفعل نه که حیاتی و کلیدی است، به گونهای که کلید عقل بسیاری از مردان خانمهای شان است. این واقعیت را ما در زندگی روز مرۀ خود به گونۀ دوامدار مشاهده میکنیم.
بیایید یک واقعیت را کارشناسی کنیم و با استفاده از روشهای علمی واکاوی نماییم. اگرچه هنوز تا جاییکه این نگارنده مطالعه دارد، چنین تحقیقی به انجام نرسیده، بیاییم کارشناسی کنیم که چقدر مردان از زنان خود میترسند و تحت مدیریت خانمهای خود قرار دارند و کلید عقل شان کجاست؟ و آیا میتوانند بدون مشوره و اذن خانم خانه در امور خانواده تصمیم بگیرند یا خیر؟
اگر چنین تحقیقی به انجام برسد قطعاً نتایج عجیبی به دست خواهد آمد و ثابت خواهد شد که عدد درشتی از مردان منزل تحت مدیریت خانم خود قرار دارند و به اصطلاح در آن خانه زن سالاری حرف اول را میزند و چیزی از مردسالاری خبری نیست.
زن موجود عجیبی است. اولاً که روح قویِ دارد و از طریق روح خود میتواند روح بسیاری از خشنترین مردان را تسخیر نماید و آنها را تحت مدیریت خود در آورد. تسلط زنان از این جهت بر مردان تسلط روحی است.
گاهی این تسلط عاطفی است. زن موجودی است که عاطفۀ مردان را به شدت بارور میسازد و مرد خشن احساسی، هنگام مواجهه با زن بر عکس، حالت عاطفی به خود میگیرد و در بسیاری موارد احساساتش از بین میرود به گونهای که در قبال زن چون موم نرم میگردد.
زمانی هم مسایل جنسی و روابط پیچیدۀ برخاسته از این بخش کار خود را میکند و مرد را در برابر زن وادار به تسلیمی و کرنش مینمایند. و عوامل بسیار دیگری که امکان ذکر آنها در این عجاله فراهم نیست.
ولی از همۀ اینها که بگذریم واقعیت امر نشان میدهد که زنان بر خلاف تصور عموم موجودات ضعیف و ناتوانی نیستند، بلکه از تواناییهای فوق العادهای بر خوردارند که باید مد نظر تمام کسانی باشد که در این خصوص مطالعه و تحقیق میکنند.
بنا بر این اگر واقع بینانه به قضیه بنگریم زن موجود بسیارمؤثری در سیر امور خانواده و ادارۀ آن است. بسیاری از تصمیمهای خانواده یا توسط تصمیم مستقیم زن گرفته میشود یا غیر مستقیم از طریق اعمال نفوذ بر روح و روان شوهر و فرزندان از طریق زبان جادویی اش. بنا بر این نباید گمان کرد که نقش خانم خانه در سیر امور آن منفعل و کم اهمیت است.
روی این اساس باید از زنان در امور خانه مشوره و نظر گرفته شود. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و سلم در بسیاری موارد با همسران خود مشوره میکردند. به عنوان مثال در صلح حدیبیه این مشوره ام سلمه بود که افکار عامه اصحاب و یاران را در جهت پذیرش این صلح مجاب کرد.
بهتر آنست که زن و مرد و تمام اعضای خانواده با مشوره و ابراز نظر هم و تجمیع افکار و اندیشههای خویش کاری کنند که امور خانواده به نحو احسن و شایسته مدیریت شود.